Mmerreal- Surreal Summer

ساخت وبلاگ

Mmerreal: Summer Surreal

تیزر داستان مِرییِل: تابستان فراواقعی

... بوی درخت های جادویی سیمیلولا که از باغ های دو طرف جاده به مشام می رسید، با بوی درختچه های بینِن و گل های سمی بلوهازِل مخلوط شده بود. آه... چقدر هوای اینجا عالیه! خنک و مطبوع و خوشبو، درست همونطور بود که جی هیون نونا برام توصیف کرده بود، حتی بهتر...

...از ناکجا آباد فشفشه ای بلند شد و بالای سر سوهو و لی ترکید. صدای خنده ی بچه ها تو اتوبوس پیچید. همه ی بچه های کلاس درمورد عشق یه طرفه ی لی به سوهو می دونستن، به جز خود سوهو! ییشینگ که تا بناگوش قرمز شده بود سوهو رو از خودش جدا کرد. سوهو چرخید، کوله پشتی قرمز رنگش رو برداشت و در حالی که داشت خرده های چیپس رو از روی سوییشرت صورتی و شلوارک جینش می تکوند، نگاه بدی بهم کرد و رفت...

... سر چرخوندم و دیدم پسر درازی با تی شرت سیاه جذب، شلوار جین دودی و کتونی ارتشی که سوییشرت سفیدی به کمرش بسته وایساده و داره من رو نگاه می کنه... عینک دودی اش رو با ژست خاصی برداشت و دست به سینه ایستاد. چشم های درشتش با نگاه پرتوقع و مغروری من رو برانداز می کردن... پوزخندی به من زد، دست به سینه به طرفم خم شد و گفت:

- مامانت بهت معذرت خواهی یاد نداده کوچولو؟!

... چند متر اونطرف تر، رو به روی چشمهای خسته و خواب آلودم، نور آبی کمرنگی رو می دیدم که از تنه ی درخت قطور و قطع شده ای بیرون می اومد. درخت، بیش از حد بزرگ بود؛ تا حدی که انگار برای غول های هشت متر و نیمی دوران نئاندرتال ها ساخته شده بود! قارچ های بزرگ و رنگارنگِ شب تاب بالای تنه ی درخت مثل چراغ های نئون بزرگراه ها چشمک زنان، خاموش و روشن می شد. از پنجره ی کوچیکی که به ابعاد بزرگ درخت لعنت شده نمی خورد، دود بنفش و خاکستری غلیظ و بدبویی بیرون می اومد. خواست داخل بره و در بزنه. دستم رو روی شونه اش گذاشتم و گفتم:

- صبر کن دراز احمق! می خوای خودت و به کشتن بدی؟! ممکنه یه تله باشه!

 

سلام دوستان! اینم از تیزر داستان جدید! کیا دوستش داشتن؟ دستا بالااا!

0=3+3...
ما را در سایت 0=3+3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exohunhanfanfiction بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 6 مرداد 1398 ساعت: 23:30